به نام خداوند بخشنده و مهربان
محــل عبـور زلـــــزله!
اینجا زلهای جاریست.
ادراک خطر و آمادگیروانشناختی برای زله
به قضاوت و ارزیابی مردم از خطرات موجود یا احتمالی "ادراک خطر" گفته میشود. ادراک خطر درواقع برداشت از جهان و مبتنی برتجارب و باورهای افراد است. این ادراک دربستر هنجارها، سیستم هیجانی و ویژگیهای ذاتی فرهنگی و اجتماعی افراد شکل میگیرد. تقریبا تمام انسانها، به سیستم ادراک خطر مجهز هستند، چه درحال رانندگی، یا فکرکردن درمورد ایمنی و نگرانی برای آتشسوزی وغیره. اکثر مردم، دیدگاهی نسبت به تمام خطرات دارند، حتی خطراتی که مستقیماً با آنها مواجه نشده باشند و این ادراک بر تصمیمگیری فرد نسبت به پذیریش خطر و رفتار وی، قبل، حین و پس ازبحران تاثیر میگذارد. بااین وجود نه ادراک و برداشت فرد و نه نگرش وی نسبت به خطر، نبایستی با رفتارواقعی وی برابر دانسته شود. پژوهشهای مختلف نشان میدهند تفاوتهای فرهنگی و قومیتی، بر واکنش و تابآوری بعد از بلایا تأثیرگذار است. به رغم آنکه زله درهمهی کشورهای جهان و خصوصا ایران، بالاترین نمره را در لیست وقایع خطرناک دارد، ساخت و خرید منازل مسی روی گسل یا عدم رعایت اصول ایمنی در بازسازی ساختمانها درمناطق زله زده توسط مهندسین و مردم محلی، نشان می دهد با مساله ای درحوزه ادراک خطر مردم مواجه هستیم.
آیا ادراک خطر بیشتر، به آمادگی قبلی برای حوادثی مانند زله میانجامد؟ نتایج پژوهشها دراین زمینه متناقض است. پاره ای همبستگی مثبتی گزارش دادند اما گروهیدیگر نشانداد عوامل میانجی دررابطه ادراک خطر و آمادگی برای مواجهه با آن وجوددارند: مانند هنجارهای اجتماعی درمورد درستی و مسئولیتپذیری، باور افراد درمورد قدرت کنترل و سازگاری مؤثر باشرایط و هنجارهای فرهنگی-اجتماعی که به افکار، احساسات و واکنشهای افراد درموقعیتها و زمانهای خاص، شکل میدهد. براین اساس الگوهای فرهنگی درهرمدل از مداخله بایستی درنظرگرفته شود. حتی درچگونگی تشکیل شبکههای حمایتی محلی که از ضروریات مداخله پس از بحران است، توجه به خرده فرهنگها و فرهنگهای قومی منطقه ای حائز اهمیت هستند. همچنین برای سرپایی مجدد افراد جامعه، لازم است مؤسسات خدمات اجتماعی (مراکز مذهبی، فرهنگی و سلامتروان) بهسرعت فعالیتهای خود را از سرگیرند. در پارهای از موارد ورود به بافت فرهنگی و ارایه حمایتهای روانی اجتماعی، مستم فعالیت در سطح وسیع جامعه بوده و بدون حمایت منابع ی، مالی و مذهبی امکان پذیر نیست.
آیا آگاهی از احتمال خطری، به رفتار کاهش خطر میانجامد؟ پژوهشها نشان میدهند واکنش به احتمال خطر، ازمسائل روانشناختی تأثیرمیپذیرد. بررسیها درکشور نپال نشانداد تجربه قبلی زله و نگرانی درمورد آسیبهای بعدی، به میزانمعناداری، آمادگیپاسخ دهندگان را تحت تأثیر قرار میدهد. اما عموم این مطالعات درکشورهای مختلف مبتنی برنمونههایکوچک بوده اند. حتی تجاربزله های اخیر نیز نشان میدهد مردم ایران زمین درمقاوم سازی و بازسازی منازل مسی خود پس از سیل و خصوصا زله، اهمیت چندانی به خطرات احتمالی آتی نمی دهند.
چه عواملی بر ادراک خطر افراد تاثیرگذار است؟ براساس یافتههای پژوهشی، افراد جامعه، زله را بعنوان یک خطر بالقوه درنظر نمیگیرند. داشتن تجربه قبلی زلهای مخرب، ازمتغیرهای روانشناختی است که ارتباط معنیداری با ادراک خطر دارد. خوشبینی هم بعنوان الگوی قضاوت ذهنی سبب میشود افراد، خود را نسبت به همسالان و همجنسهای خود از خطرات بالقوه زندگی مصون بدانند، این افراد همچنین از لحاظ جسمانی سلامت بیشتر و خوشحالی بیشتری را تجربه میکنند. اما خوشبینی بر ادراک و پذیرش خطرات بالقوه احتمالی تاثیر منفی دارد. چراکه این افراد احتمال خطر را کمتر از واقع برآورد میکنند! همینطور افرادی که در جریان آمادگی برای زله، با توسل به پاره ای از مفاهیم معنوی و نادیده گیری دیگر معانی و مفاهیم،صرفا به آرام کردن خود و درنتیجه عدم ایجاد تغییر متوسل می شوند نیز ادراک خطر و درنتیجه آمادگی کمتری نسبت به وقوع زله خواهندداشت. درواقع بسیاری از افراد، به رغم تمام تلاشهای مدیریتی درجهت آموزش همگانی، با سد باورهای ناکارآمد خود به بلایای طبیعی و خصوصا زله واکنش نشان میدهند. از بعد اجتماعی و مالی نیز ن، سالمندان و کودکان، گروههای قومی، مستمندان و افراد با نیازهای ویژه جسمانی و روانشناختی درمعرض آسیب بیشتری قرار دارند. سوالی که وجوددارد این است که آیا آسیب پذیری بیشتر، با ادراک خطر بیشتر رابطه دارد؟ پارهای از بررسیها نشان دادهاند ن و گروههای قومی اقلیت، ادراک خطر بیشتری را گزارش میدهند.
آیا انکار خطر، نقطه مقابل پذیرش وجود خطر است؟ یکی ازدلایل اصلی عدم پاسخ به خطر، این است که افراد وارد حالت انکار می شوند. تجارب گذشته از هشدارهای نادرست یا هشدارهای فاجعه نادرست می تواند به راحتی مردم را به این باور برساند که نیازی واقعا به اقدام و عمل نیست! اگر مردم به منبع هشدار اعتماد نداشتهباشند، دراینصورت انکار ممکناست شدیدتر هم باشد. دلیل دیگری که مردم به نشانههای هشدار پاسخ نمیدهند، ایناستکه نمیخواهند از آنچه که دیگران انجام میدهند، متفاوت باشند. انسانها موجودات بسیار اجتماعی هستند و ما تمایل داریم مسیر خود را از دیگران تقلید کنیم. اگر اکثریت مردم به علائم هشدار دهنده پاسخ ندهند، ما تمایل به انطباق با این رفتار و پیروی از آنها خواهیم داشت – و مهم نیست که چقدر موقعیت خطرناک باشد! دلیل دیگری که مردم به تهدید پاسخ نمی دهند ایناستکه نمیدانند چه باید بکنند. درزندگی روزمره، رفتارهای از پیش برنامهریزیشدهای وجود دارند که ما براساس آن عمل میکنیم. هنگامیکه افراد وضعیت جدیدی را تجربه میکنند، طرح مشخصی دردسترس ندارند و بنابراین باید رفتار جدیدی ایجاد کنند. درشرایط عادی ایجاد رفتارجدید امکان پذیر است، بااینحال درشرایط اضطراری و وجود تهدید جانی و مالی، به دلیل فشار زمان این توان تصمیمگیری و واکنش مناسب، تحت تاثیر قرار می گیرد؛ که این حالت، همراهی و همفکری تیمهای می را درجهت افزایش فرهنگ ایمنی بازماندهها می طلبد.درکل با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد به جهت رسیدن به فرهنگ ایمنی فعال که برآیند ارتقاء سطح آمادگی شناختی و رفتاری افراد جامعه درمقابل بلایای طبیعی است، لازماست به بررسی علل و عوامل فرهنگی، روانی و اجتماعی موثر بر عملکرد مردم ایران پرداخته و حتی روشها و محتوای استفادهشده برای راهبردهای استراتژیک و ابزارهای موثر و همینطور دانشافزایی و آگاهیبخشی همگانی را براساس این عوامل بنا نهاد.
مینا نظری کمال
کاندیدای دکتری روانشناسی بالینی
مدرس و پژوهشگر حوزه روانشناسی بحران
mnkamalabadi@gmail.com
نگاهی به مداخلات روان شناختی در بلایا و فوریت ها : پیشگیری بهتر است یا درمان؟
خطر ,ادراک ,افراد ,مردم ,زله ,اجتماعی ,ادراک خطر ,نسبت به ,فرهنگی و ,خطر و ,مردم به
درباره این سایت